زندگی من

عشق اول

دیگر آن عشق بی گناه را به یاد نمی آورم، اما فهمیدم عشق چیزی است که کلیدش را نداریم، طوفانمان می کند، سپس آرام می رود، با امواج کسالت و تنهایی، عذابی شیرین و خوشمزه است. تلخی این است که تمام شب را بیدار بمانی در حالی که به کسی فحش می دهی و صبح روز بعد با لبخندی از او همه را فراموش کنی.

این بزرگترین قدرتی است که باعث می شود احساس کنید تنها فرد روی زمین هستید.

عشق ما را بسیار جوان می کند، به تمام معنا، و ما بسیار حساس، بسیار خودخواه، بسیار بخشنده و بسیار مهربان می شویم.

عشق قدرت شما را دو برابر می کند، عزم شما را دو برابر می کند، یا ضعف شما را دو برابر می کند، پس آیا به خوبی کسی را که دوست دارید انتخاب کردید؟

این مهمترین چیز در عشق است، چه کسی را دوست داری؟

زمان به سرعت می گذرد، به طوری که چرخه های عشق در شما فروکش می کند، و شما از خواب بیدار می شوید و متوجه می شوید که یا در یک فاجعه بزرگ افتاده اید یا نعمت بزرگی نصیب شما شده است.

عشق زود در خانه ام را زد و از آن زمان عشق نقش یک مزاحم زندگی من را بازی می کند و در را می زند و بعد فرار می کند و با اینکه در را برایش باز نکردم اما مراقب بودم که خیلی ها هستند. که عشق را دزد و جنایتکار توصیف می کنند، اما عشق در آن چیزی نیست، احساس مسموم کننده ای است که باید بدانی چگونه با آن زندگی کنی و با آن رشد کنی، خودت مالک آن نباشی و برده او نباشی. اما او را ملایم و دوست قرار ده، پس او تو را تأدیب و تأدیب کند، بیش از آنکه پادشاهی باشد که صاحب احساسات تو باشد.

این شروع داستان من با عشق و اولین درسی است که از آن گرفتم که هرگز تمام نمی شود.

مقالات ذات صل

برو به دکمه بالا
اکنون به صورت رایگان با Ana Salwa مشترک شوید شما ابتدا اخبار ما را دریافت خواهید کرد و ما در مورد هر خبر جدید برای شما اعلان ارسال خواهیم کرد لا نعم
انتشار رسانه اجتماعی رسانه ای طراحی شده توسط: XYZScripts.com